مهمانی

ساخت وبلاگ

صبح از خواب بلند شدم ، نماز خوندم ،دختر توی آینه  رو دیدم که دوش گرفته،  موههامو خشک کرد ، کرم مو زد و با سِشُوار خشک کرد وقتی نسیم گرم به موهای خیسش خورد ، مثل موج دریا مواج شد و موهاشو بالا بست و مختصر آرایشی کرد  . حالش بهتر شده بود ولی خوب خوب نبود . چشمای براقش سوسو می زد.....ایکاش تو آینه تو رو می دیدم که بازوان محکمت رو دورش حلقه کردی و اون برگرده و ببوسدت .....امیدوارم چنین روزی رو ببینم ...

مهمانی...
ما را در سایت مهمانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : janshifteh بازدید : 123 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 16:26

یادت می پیچه در خاطرم و منو می بره به خاطرات اندکی که از تو دارم  . ورق می زنم روزهای گذشته رو ، اگرچه دور از تو بوده ام ولی با تو زندگی کردم و مثل عزیزی که به سفر رفته و من از موهبت دیدنش برخوردار نی مهمانی...
ما را در سایت مهمانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : janshifteh بازدید : 135 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 16:26

دیروز عصر حال بدی داشتم .... مثل آدمی که به هیج جا وصل نیست . با دوست عزیزی تماس گرفتم ...حرف زدم همش بهونه است .... تو که باشی... هیچ چیز نمی تونه ناراحتم کنه ......اما از همه چیز گفتم به جز تو ( این مهمانی...
ما را در سایت مهمانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : janshifteh بازدید : 146 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 16:26

بهانه ای دستم دادند ، برای آمدن ...می تونستم خودم نیام.  اما آمدم به امید دیدنت . رفته بودی.  به خودم گفتم نمی دونست می خوام بیام که بمونه  من ببینمش ..... حیف باز ندیدمت 

مهمانی...
ما را در سایت مهمانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : janshifteh بازدید : 118 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 16:26

چهارشنبه شب دوستم حالش بد شد ، باید عصر  می رفت جلسه ای ، بعد از برگشتن می دونست چیز خوبی در انتظارش نیست ، از اضطراب دلش درد می کرد . وقتی رسید ، دید با برج زهرمار روبرو شده ، خلاصه کار به جایی رسید مهمانی...
ما را در سایت مهمانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : janshifteh بازدید : 109 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 16:26

تماس گرفتند که بیام و امانتی رو بگیرم ، محل کار نبودم  وقتی وارد شدم ، دیدمت ... سعی کردم عادی باشم ، نمی دونم رفتارم عادیه ؟   بعد یهو آمدی،  داشتم با مدیرعامل صحبت می کردم ، سلام کردی ، با دم مسیحای مهمانی...
ما را در سایت مهمانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : janshifteh بازدید : 151 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 16:26

سلام بیدار شدم نرمش کردم ، همانطور که نرمش می کردم تامل کردم به اتفاقات اخیر ... به خودم که خدارو شکر روز به روز محکمتر میشم . از همه ی آدمهایی که کمکم کردند تا امروز این نگاه رو به زندگی داشته باشم م مهمانی...
ما را در سایت مهمانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : janshifteh بازدید : 129 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 16:26

دمدمهای صبح بیدار شدم  ،...مشغول کارهای معمول هر روز ... واز منزل بیرون اومدم ... چقدر هیجان داشتم برای دیدنت ....  تو چطور ؟!به آخرین نوشته هایم فکر کردم ...به شنیدن پاسخت که شاید ظرفیت شنیدنش رو ندا مهمانی...
ما را در سایت مهمانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : janshifteh بازدید : 115 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 16:26

دغدغه های من یه طرف ، مشکلات دوستم هم از طرفی دیگر نگرانم می کنه .... دیشب دوباره همسرش ناراحتش کرده بود، جنون داره یهو پیله می کنه  ... گفت سرش داشت منفجر می شد ولی از دعوا کردن بیزار البته مودبانه ج مهمانی...
ما را در سایت مهمانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : janshifteh بازدید : 105 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 16:26